خدای من؛ خطاهایم؛
خطاهایم لباس پستی و ذلّت تنم کرده؛خواستم و نشد ...
آرزوهایم را ، امیدهایم را یکی یکی به آتش می کشم.
تا اندکی گرم شوم...!
چه طعم تلخ و زننده ای دارد این جراحت های افکارم
زیبا بود